English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6823 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wrong-foot باعث بر هم خوردن تعادل حریف در یک بازی ورزشی شدن.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
outside hook U فت پا و بهم زدن تعادل حریف
tripping U با خطا تعادل حریف را بهم زدن
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
playing the man U بازی با حریف
leg before U ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
sparring partner U حریف مشت بازی
outplay U بازی بهتر از حریف
man up U بازی با یک نفر بیشتر از تعدادافراد حریف
open ice U قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
yips U هیجان و نگرانی از فشارروحی مسابقه که باعث بازی غلط میشود
sportscast U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasters U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscaster U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts U برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
stroke hole U بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
self poise U تعادل بدون پایه یا پشیبان تعادل ناپایدار
walras law U براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
Viewdata U سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
counterweight U حالت تعادل وزنه تعادل
counterweights U حالت تعادل وزنه تعادل
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
to play a good knife and fork U ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
swag U تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
gymnastical U ورزشی
athletic U ورزشی
sports medicine U طب ورزشی
agonistic U ورزشی
sporty U ورزشی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
trip U لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbles U غلت خوردن معلق خوردن
tumble U غلت خوردن معلق خوردن
tripped U لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbled U غلت خوردن معلق خوردن
trips U لغزش خوردن سکندری خوردن
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
wheel U اتحادیه ورزشی
jersey U پیراهن ورزشی
hot-air balloons U بالن ورزشی
hot-air balloon U بالن ورزشی
calendars U تقویم ورزشی
gymnasium U مجموعه ورزشی
wheeling U اتحادیه ورزشی
gymnasiums U مجموعه ورزشی
sweets U عرقگیر ورزشی
sweetsuit U عرقگیر ورزشی
calendar U تقویم ورزشی
hot air balloon U بالن ورزشی
indian club U میل ورزشی
coliseum U استادیوم ورزشی
color U تفسیر ورزشی
sports facility U تاسیسات ورزشی
sport skill U مهارت ورزشی
dumbbell U اسباب ورزشی
dumbbells U اسباب ورزشی
physical exercise U تمرین ورزشی
club sport U باشگاه ورزشی
game U مسابقههای ورزشی
athletic trainer U پزشکیار ورزشی
aerostat U بالون ورزشی
wheels U اتحادیه ورزشی
jerseys U پیراهن ورزشی
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
grog U دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
hosted U تهیه تسهیلات ورزشی
host U تهیه تسهیلات ورزشی
launch U قایق ورزشی و صیادی
hosting U تهیه تسهیلات ورزشی
launched U قایق ورزشی و صیادی
launches U قایق ورزشی و صیادی
launching U قایق ورزشی و صیادی
gymkhanas U ورزشگاه باشگاه ورزشی
country clubs U باشگاه ورزشی وتفریحی
athletic training room U اطاق پزشکی- ورزشی
country club U باشگاه ورزشی وتفریحی
gymkhana U ورزشگاه باشگاه ورزشی
ballet U رقص ورزشی و هنری
sportswriter U وقایع نگار ورزشی
ballets U رقص ورزشی و هنری
hosts U تهیه تسهیلات ورزشی
sport skill pattern U الگوی مهارت ورزشی
player U هنرپیشه بازیکن ورزشی
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
sportive U سرگرم تفریح وورزش ورزشی
marathon U یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
cleat U میخ ته کفشهای ورزشی گوه
sport shirt U پیراهن یقه باز ورزشی
coaches U رهبری عملیات ورزشی را کردن
league U هم پیمان شدن گروه ورزشی
leagues U هم پیمان شدن گروه ورزشی
marathons U یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
coached U رهبری عملیات ورزشی را کردن
coach U رهبری عملیات ورزشی را کردن
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
to show somebody up [in a competition] U از کسی جلو زدن [در مسابقه ورزشی]
to show somebody up [in a competition] U کسی را شکست دادن [در مسابقه ورزشی]
featuring U مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
features U مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
featured U مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
feature U مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
spikes U یک جفت کفش ورزشی میخ دار
jayvee U عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
pythiad U دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
bloomer U شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
blazers U نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
blazer U نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
head stock U راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
minor league U دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
to drink wine U می خوردن شراب خوردن
tailgate party [American E] U پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی [در آمریکا]
static sense U حس تعادل
balance U تعادل
line balance U تعادل خط
par U تعادل
equipollence U تعادل
stasis U تعادل
balances U تعادل
unbalancing U تعادل
unbalance U تعادل
equivalency U تعادل
equilibrium U تعادل
equipoise U تعادل
equivalence U تعادل
stability U تعادل
equality U تعادل
unbalances U تعادل
astatic U بی تعادل
Ivy League U نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
ataxiameter U تعادل سنج
equilibrium vapor pressure U فشار به حد تعادل
counterbalanced U وزنه تعادل
attenuation compensation U تعادل میرایی
heat balance U تعادل حرارتی
counterbalances U وزنه تعادل
homeostasis U تعادل حیاتی
hydrostatic equiblibrium U تعادل ئیدرواستاتیک
equilibrium U موازنه و تعادل
in ballast U در حال تعادل
analytical balance U تعادل تحلیلی
air parity U تعادل هوایی
flyweight U وزنه تعادل
flyweights U وزنه تعادل
counterweight U وزنه تعادل
line balancing U تعادل خطی
magnetic balance U تعادل مغناطیسی
magnetic balance U تعادل میدان
market equilibrium U تعادل بازار
counterweights U وزنه تعادل
ballast U جرم تعادل
kinetic equilibrium U تعادل سینتیکی
ballast U وزنه تعادل
aerodynamic balance U تعادل ایرودینامیکی
elevators U سکان تعادل
impedance balancing U تعادل امپدانس
elevator U سکان تعادل
inequilibrium empty U تعادل بی بار
stability unloaded U تعادل بی بار
stable empty U تعادل بی بار
momentary equilibrium U تعادل انی
crane balance U تعادل جرثقیل
equilibration U تعادل جویی
equilibrator U الت تعادل
counter weight U وزنه تعادل
equilibrium condition U شرط تعادل
equilibrium conditions U شرایط تعادل
equilibrium constant U ثابت تعادل
condition of equilibrium U شرط تعادل
equilibrium diagram U دیاگرام تعادل
equilibrium method U روش تعادل
electric balance U تعادل الکتریکی
elastic equilibrium U تعادل ارتجاعی
counterweigh U وزنه تعادل
counterpoise U حالت تعادل
Recent search history Forum search
1che chizi baes gerefteg galb mishavad
1چطوری میتونیم از استخر و باشگاه ورزشی اینجا استفاده کنیم
1If he had gone back,it would have been brought disgrace on the family.
3she brought disgrace on the family.
2او باعث ننگ شغل قضاوت است
2او باعث ننگ شغل قضاوت است
1i have a dare foryou.are you willing to take it?
1ٌٌwich road user has caused a hazard?
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1coffee table conversation piece
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com